داستان جالب کلاس ریاضی

کلاس ریاضی

شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. زنگ را زدند و باعجله دو مسئله را که روی تخته‌سیاه نوشته‌شده بود یادداشت کرد و با این باور که استاد آن را به‌عنوان تکلیف داده به منزل رفت و تمام شبانه‌روز را برای حل آن‌ها فکر کرد. هیچ‌یک را نتوانست حل کند. اما طی هفته از تلاش دست برنداشت. سرانجام یکی از آنها را حل کرد و به کلاس آورد. استاد به‌کلی مبهوت شد زیرا آن دو را به‌عنوان مسائل غیرقابل‌حل در ریاضی داده بود.

در یک باشگاه بدن‌سازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از او خواستند که رکورد جدیدی را برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. سپس از او خواستند وزنه‌ای را که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او به‌راحتی وزنه را بلند کرد. این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملاً طبیعی بود اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان‌انگیز بود. چراکه آنها اطلاعات غلط داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه‌ای برنیامده بود که درواقع 5 گرم از رکوردش کمتر بوده است، و درحرکت دوم ناخودآگاه به بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود. او در حالی با این باور وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می‌دانست.

 

 

اشتراک گذاری
برچسب‌ها:

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *