پسر کوچلو و مادربزرگ پسر کوچکی برای مادربزرگش توضیح میداد که چگونه همهچیز ایراد دارد… مدرسه، خانواده، دوستان و… مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود از پسر کوچولو پرسید که کیک دوست داری؟ و پسر کوچولو پاسخ داد: البته که دوست دارم. روغن چطور؟ نه! و حالا دو تا تخممرغ. نه مادربزرگ! آرد چی؟ از […]
![](https://isfahanjobs.ir/wp-content/uploads/2023/12/Screenshot_۲۰۲۳۱۲۱۱_۱۴۱۷۰۹_Google.jpg)