هلن کلر
هلن کلر در آلاباما متولد شد. بینایی و شنوایی او ابتدا کامل بود تا اینکه یک سال ونیم شد. او به یک بیماری مبتلا شد که اکنون تصور بر این است که تب اسکارلت یا مننژیت بوده است. پس از آن حواس بینایی و شنوایی خود را از دست داد. او در چند سال اول زندگیاش برای ارتباط با خانوادهاش از نشانهها استفاده میکرد، بنابراین از دید بسیاری، کودن و کُندذهن فرض میشد.از آنجاکه او نمیتوانست ببیند یا بشنود، خیلی ترسو بود و خودش را به دامن مادرش میچسباند. او به کودکی کنترلنشدنی تبدیل شد که وقتی نمیتوانست راهش را پیدا کند، کجخلقی میکرد، لگد میزد و گاز میگرفت. وقتی خشمگین بود هر چیزی را که به دستش میرسید روی زمین میانداخت یا به دیوار میزد. هنگام خوردن غذا دور میز راه میرفت و با برداشتن غذا از بشقاب دیگران تفریح میکرد. چندین نفر از خویشاوندان پیشنهاد کردند او را در یک آسایشگاه بگذارند چون بیش از حد سرکش شده بود.ولی در شش سالگیاش وقتی معلم او، آن سالیوان، از راه رسید، اوضاع کاملا تغییر کرد. سالیوان سعی کرد به کلر بیاموزد چگونه کلمات را روی دستش هجی کند. چون کلر درک نمیکرد که هر شیئی یک کلمه دارد، از این موضوع ناامید شد و عروسکی را که سالیوان برایش آورده بود خراب کرد. یک ماه بعد آنها در کنار چاه آب نشستند و سالیوان کلمه «آب» را روی دست کلر نوشت درحالیکه آب به دست او برخورد میکرد.کلر برای اولین بار متوجه شد که حرکتهای معلمش نشاندهنده کلمهای برای «آب» است. با کسب این آگاهی ناگهانی، او ساعت ها را صرف یادگیری نام اشیا در خانه و اطراف خانه میکرد.از آنجا بود که کلر کمکم شکوفا شد. او در هفت سالگی در موسسه نابینایان پرکینز حاضر شد. سپس هلن و معلمش به نیویورک رفتند که در آنجا میتوانست در مدرسه ناشنوایان حاضر شود. او در خواندن خط بریل خیلی ماهر شد و از یک ماشین تایپ مخصوص استفاده میکرد و زبان نشانه را با دستهایش میخواند. او میتوانست کلمات دیگران را با لمس لبهایشان در حالیکه صحبت میکردند، بفهمد.وقتی چهارده سال داشت، به مدرسهای مخصوص بانوان جوان به نام کمبریج وارد شد و در بیست سالگی کارش را در کالج رادکلیف شروع کرد. او از رادکلیف با افتخار فارغالتحصیل شد و در بیستوچهار سالگی اولین فرد ناشنوا و نابینایی بود که مدرک لیسانس میگرفت.کلر آموخت صحبت کند و با کمک سالیوان در جهان بهعنوان فردی بالغ سفر میکرد. او به سخنران مشهوری در سطح جهان تبدیل شد و در زمینه صلح جهانی، حقوق بشر، حقوق کار، حقوق زنان و کنترل موالید فعالیت کرد. بهعلاوه، او نویسنده کتابها و مقالات زیادی در مورد این موضوعات است. او در سیوپنج سالگی همراه جورج کسلر سازمان بینالمللی هلن کلر را تأسیس کرد. این سازمان وقف تحقیق در مورد بینایی، سلامت و تغذیه بود. او در چهل سالگی به تأسیس اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا کمک کرد.سال ۱۹۶۴، هلن کلر جایزه «مدال آزادی ریاستجمهوری» را از دست رئیسجمهور لیندون جانسون دریافت کرد. سال بعد، در «تالار اشتهار زنان ملی» در جشنواره جهانی نیویورک انتخاب شد و در سال ۱۹۷۱، به تالار اشتهار زنان آلاباما راه یافت.