نجات مردم از غرق شدن
مردی در ساحل رودخانهای نشسته بود که ناگهان متوجه شد مرد دیگری در چنگال امواج خروشان رودخانه گرفتار شده است و کمک میطلبد. داخل رودخانه شد و مرد را به ساحل نجات آورد، به او تنفس مصنوعی داد. جراحاتش را پانسمان کرد و پزشک را به بالینش آورد. هنوز حال غریق جا نیامده بود که شنید دو نفر دیگر در حال غرق شدن در رودخانهاند کمک میخواهند. دوباره به رودخانه پرید و به زحمت آن دو نفر را هم نجات داد. اما پیش از آنکه فرصت پیدا کند صدای چهار نفر دیگر را که در حال غرق شدن بودند، شنید. بالاخره آن مرد آن قدر قربانی نجات داد که خودش خسته شده و از پا افتاد. ولی صدای فریاد کمک از طرف روردخانه قطع نمیشد. کاش این مرد خیرخواه چند قدمی به طرف بالای رودخانه میرفت و متوجه میشد که دیوانهای مردم را یکییکی به آب میاندازد. در این صورت این همه انرژی صرف نمیکرد به جای رفع معلول به مبارزه با علت میپرداخت و جان افراد بیشتری را نجات میداد.