داستان جالب هریت تابمن

 

هریت تابمن

مادربزرگ هریت تابمن در یک کشتی حمل برده از آفریقا، احتمالا از جایی که امروز غنا نام دارد، به آمریکا منتقل شده بود. مادر او در خانواده برودس در مریلند آشپز بود. تابمن حدود پنجمین فرزند از نُه فرزند بود.وقتی تابمن پنج‌شش ساله بود به‌عنوان پرستار بچه زنی که در خانه‌ای دیگر زندگی می‌کرد، استخدام شد. به او گفته شد در حینی که کودک خوابیده است، مراقب او باشد. وقتی کودک بیدار شد و گریه کرد، تابمن شلاق خورد. جای شلاق‌ها در باقی عمر روی بدنش بود.او برای چند کشاورز متفاوت کار کرد و در مرداب‌های نزدیک خانه‌اش به تله‌موش‌ها رسیدگی می‌کرد. او مجبور بود این کار را حتی وقتی سرخک گرفته بود هم بکند و به‌حدی مریض شد که او را به خانه خانواده برودس برگرداندند. مدت کوتاهی بعد از اینکه حالش خوب شد، دوباره استخدام شد و به‌مرور زمان در مزرعه‌هایی که گاو پرورش می‌دادند و شخم می‌زدند، کار کرد.وقتی نوجوان بود برای تهیه خواربار او را به یک فروشگاه فرستادند و درحالی‌که او در فروشگاه بود، برده‌ای دیگر بدون اجازه ناظرش مزرعه را ترک کرد و وقتی در حال فرار بود، ناظر وزنه‌ای پنج کیلویی را به سمت او پرتاب کرد که به سر تابمن خورد. او از هوش رفت و سرش به‌شدت خونریزی کرد، ازاین‌رو او را به خانه صاحبش بردند و در آنجا به مدت دو روز بدون مراقبت پزشکی در بستر افتاد و هنوز خونریزی داشت که مجدد برای کار در مزرعه فرستاده شد.طولی نکشید که به‌طورمرتب غش می‌کرد و به نظر می رسید خواب است و نمی‌شود او را بیدار کرد. او در کل زندگی‌اش این غش‌ها و سردردها را داشت که درعین‌حال با شهود و رؤیاهای قوی همراه بود.تابمن بیست‌و‌هفت ساله بود که با دو برادر دیگرش از بردگی فرار کردند. برادران او تصمیم گرفتند بازگردند و او را مجبور کردند با آن‌ها برگردد. مدت کوتاهی بعد، او دوباره بدون برادرانش به فیلادلفیا در پنسیلوانیا گریخت و برای این کار از شبکه زیرزمینی‌ای استفاده کرد که شبکه‌ای سازمان‌دهی‌شده متشکل از سیاهان آزاد، برده‌ها و طرفداران لغو برده‌داری بود.یک سال بعد، کنگره آمریکا قانون «برده‌های فراری» را گذراند که به موجب آن هر کسی به فرار برده‌ها کمک می‌کرد، به‌شدت تنبیه می‌شد. این قانون حتی در ایالت‌هایی که برده‌داری در آن ممنوع بود، اجرا می شد و مسئولان اجرایی را در همه ایالت‌ها مجبور می‌کرد به دستگیری برده‌ها کمک کنند.تابمن یازده سال بعدی را صرف بازگشت به مریلند برای نجات اعضای خانواده و دوستانش کرد و در کل هفتاد برده را در سیزده سفرش آزاد کرد. او برده‌ها را به استان کانادای علیا می‌برد که در آن برده‌داری منسوخ شده بود. نه تابمن و نه برده‌هایی که او هدایتشان می‌کرد، دستگیر نشدند. او همچنین برای پنجاه‌شصت برده دیگر برای فرار به شمال رهنمودهایی تهیه کرد.تابمن در طول این دوره برای مخاطبان موافق با لغو برده‌داری سخنرانی می‌کرد. او سخنران محبوبی بود که بسیاری طالب صحبت‌های او بودند.تابمن در طول دوران جنگ داخلی برای ارتش اتحاد کار کرد، ابتدا به‌عنوان آشپز و پرستار و بعد به‌عنوان سرباز مسلح و جاسوس. او اولین زنی بود که یک گروه مسلح را در جنگ رهبری کرد و بیش از هفتصدو‌پنجاه برده را که در کارولینای جنوبی در سه کشتی بخار بودند، آزاد کرد. صاحبان آن‌ها تفنگ و شلاق داشتند؛ اما نتوانستند مانع فرار برده‌هایشان شوند.تابمن در سال‌های آخر عمرش به نیویورک، بوستون و واشنگتن سفر کرد تا برای حق رأی زنان تبلیغ کند. او در جلسات سازمان‌های طرف‌دار لغو برده‌داری حاضر می‌شد و با سوزان آنتونی همکاری می‌کرد. تابمن در تأسیس جلسات «فدراسیون ملی زنان آفریقایی‌آمریکایی» به‌عنوان سخنران اصلی حضور داشت.

 

 

اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *